کد خبر 113477
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۴

بسیاری از بزرگسالان فکر می‌کنند که خشونت موجود در رسانه‌ها در درجه اول بچه‌ها را متاثر می‌کند. این باور نادرست هم سبب می‌شود به مسئولیت های خود بی توجه باشند و چندان در حال و روز خود تامل نکنند و به این ترتیب به نسل آینده لطمه وارد کنند.

به گزارش مشرق ، بسیاری از بزرگسالان فکر می‌کنند که خشونت موجود در رسانه‌ها در درجه اول بچه‌ها را متاثر می‌کند. این باور نادرست هم سبب می‌شود به مسئولیت های خود بی توجه باشند و چندان در حال و روز خود تامل نکنند و به این ترتیب به نسل آینده لطمه وارد کنند.

اسطوره‌های رسانه‌ای از نگاه دکترجیمز پاتر

دکترجیمز پاتر نامی آشنا در حوزه سواد رسانه‌ای است. پاتر از سال 2001 در دپارتمان ارتباطات دانشگاه کالیفرنیا به تدریس مشغول بوده است. او یکی از مهمترین نویسندگان متون درسی حوزه سواد رسانه‌ای است.

دکتر پاتر علاوه بر انجام کارهای تجربی فراوان یک نظریه پرداز است و "نظریه شناختی سواد رسانه‌ای " او برای جامعه علمی ما شناخته شده است. پاتر مولف پرکاری است و تاکنون 9 کتاب را به رشته تحریر در آورده است که مهمترین آنها عبارتند از: سواد رسانه‌ای ( 2007)؛ نظریه سواد رسانه ای: یک دیدگاه شناختی ( 2004 )؛ تاثیرات رسانه (20012). در اینجا برای آشنایی بیشتر به معرفی و شرح مختصر کتاب " یازده اسطوره در مورد خشونت رسانه‌ای " پاترمی پردازم. این کتاب را انتشارات سیج منتشر کرده است.

اسطوره‌ها کدام اند؟

در فصل اول کتاب بافت کلی مسئله خشونت رسانه‌ای نشان داده می‌شود و دیدگاه‌ها و اسطوره‌های گروه های مخاطبان؛ تولید کنندگان و هنرمندان تشریح می‌شود. نویسنده در 11 فصل مجزا به تحلیل هرکدام از این اسطوره‌ها می‌پردازد. کتاب حاوی فصلی پایانی است که در آن به ارزیابی راه حل های مشکل خشونت رسانه‌ای پرداخته شده و پیامدهای اسطوره های یازده گانه تشریح می‌شود.

اسطوره اول این باور متداول در میان اکثریت مردم است که خشونت رسانه‌ای فقط دیگران را متاثر می‌سازد نه خود مارا. افراد معمولا دیگران را در معرض خطراتی بزرگ می‌بینند. این عقیده موجب می‌شود تا مردم ترس خود ( دیگران آثار سویی را تجربه می‌کنند و به همین خاطر به اشکال پرخاش گرانه و مجرمانه رفتار می‌کنند ) را از حس مسئولیت فردی شان منفک کنند(این که مشکل در خود آنهاست زیرا بسیاری از آثار سوء را تجربه کنند و بنابراین باید نگرش ها و رفتار خود را تغییر دهند ).

مشکل خشونت رسانه‌ای بیشتر به نبود مسئولیت در برابر مصلحت عمومی مربوط می‌شود

اسطوره دوم این باور است که رسانه های مسئول هیچ کدام از آثار منفی خود در جامعه نیستند. بسیاری فکر می‌کنند آثار منفی منتسب به رسانه‌ها نتیجه عوامل دیگری چون فقر؛ در دسترس بودن اسلحه؛ کودک آزاری و از این قبیل است. اگر چه این عوامل را نمی توان نادیده گرفت ولی عوامل رسانه‌ای راهم نباید از نظر دور داشت. به جای سرزنش آن یا این عامل بهتر است به این شناخت برسیم که عوامل زیادی در این فرایند دخیل اند و همه آنها خطر اثر پذیری فرد از آثار منفی گوناگون رسانه را افزایش می‌دهند.

بسیاری از بزرگسالان فکر می‌کنند که خشونت موجود در رسانه‌ها در درجه اول بچه‌ها را متاثر می‌کند. این باور نادرست هم سبب می‌شود به مسئولیت های خود بی توجه باشند و چندان در حال و روز خود تامل نکنند و به این ترتیب به نسل آینده لطمه وارد کنند.

" خشونت موجود در رسانه‌ها خیلی زیاد است "؛ این یکی از انتقادات همیشگی عموم مردم است با این حال افراد بسیاری، آسیب ها و خشونت هایی که در رسانه هابه نمایش در می‌آیدرا مصداق خشونت نمی دانند. عموم مردم شرطی شده‌اند و تعریف بسیار محدودی از آن چه خشونت است را قبول کرده اند و رفتار به شدت خشونت آمیزی را که گاه با شوخی در هم می‌آمیزد و معمولا هم در بافتی کمتر واقع گرایانه ظاهر می‌شود را نادیده می‌گیرند. مردم عموما مقدار خشونت را کمتر از میزان واقعی آن ارزیابی می‌کنند و اگر تا به این حد در مقابل آثار منفی رسانه‌ها خنثی نبودند قطعا رویکرد انتقادی تری داشتند.

تولید کنندگان برنامه های سرگرم کننده ادعا می‌کنند که خشونت نمایش داده شده فقط خشونت موجود در جامعه را بازتاب می‌دهد. به هر حال خشونت ترسیم شده در دنیای رسانه‌ها در مقایسه با الگوهای خشونت موجود در دنیای واقعی هم اغراق امیز و هم تحریف شده است.

تولید کنندگان خشونت رسانه‌ای نیز ادعا می‌کنند که آنها صرفا به خواست های بازار پاسخ می‌دهند. این ادعا هم تا حدی صحت دارد. بله رسانه‌ها رویکرد تجاری دارند و باید نیازهای مصرف کنندگان خود را تامین کنند. با این حال رسانه‌ها بازارها را هم شکل می‌دهند و به این ترتیب آنها نیاز به خشونت را هم خلق می‌کنند و هم به آن دامن می‌زنند.

بسیاری از تولید کنندگان ادعا می‌کنند که خشونت عنصری لازم برای بیان داستان است. ولی این تضاد - و نه خشونت - است که عنصر لازم قصه گویی است. خشونت تنها یکی ابزارهایی است که می‌توان از آن برای خلق و افزایش تضاد استفاده کرد.

تولیدکنندگان خشونت رسانه‌ای پیوسته ادعا کرده اند که قانون اساسی؛ حامی مطلق حق آزادی بیان آنهاست، ولی این تحریف معنای واقعی قانون اساسی است. قانون اساسی حمایت از افراد در بیان باور و اعتقادات مذهبی خود (از گزند حکومت فدرال) را تضمین می‌کند. تفسیر واقعی قانون جایی برای حمایت از تجارت هایی که می‌خواهند کالاهایی را صرفا برای سود به فروش برسانند، باقی نمی‌گذارد.

آیا گذاشتن محدودیت سنی راه حل خشونت رسانه‌ای است ؟ خیر زیرا مشکل مرتبط با خشونت رسانه‌ای یک مشکل سخت افزاری نیست و نمی توان آن را با گنجاندن دستور العملی، که در تمامی برنامه‌ها ساخته شده لحاظ شود، حل کرد. مشکل خشونت رسانه‌ای بیشتر به نبود مسئولیت در برابر مصلحت عمومی مربوط می‌شود. چگونگی وضع نظام محدودیت سنی فقدان چنین مسئولیتی را در مجلس نشان می‌دهد زیرا به این ترتیب به خشونت آفرینان امکان داده است که نظام سطح بندی خاص خود را به وجود آورند و تولیدات خود را سالم و بدون مشکل ارزیابی کنند. تولیدکنندگان بدون آن که مجازاتی در کار باشد قانون را دور زده و کل نظام محدودیت سنی را زیر پا می‌گذارند.

نادیده گرفتن قانون محدودیت سنی و اقدام به ایجاد نوع مورد نظر خود که حتی الامکان اطلاعات کمی در اختیار بینندگان قرار می‌دهد؛ مسئولیت ناپذیری تولیدکنندگان را نشان می‌دهد. در نتیجه تعداد بسیار کمی ( اگرنه هیچ کس ) از سیستم سطح بندی شبکه استفاده می‌کنند.

نهایتا بزرگترین اسطوره شاید این باور باشد که از دست مردم برای کاهش این مشکل کارموثری بر نمی‌آید. مردم بیش از حد به دیگران - مثلا حکومت فدرال - وابسته اند و نمی توانند قوانین لازم برای حمایت از خود را وضع کنند. اگر مردم مشکل را بهتر بشناسند و اراده کنند که برخی از رفتارهای خود را تغیر دهند می‌توانند برای حمایت از خود در برابر آثار منفی کارهای بزرگتری انجام دهند.

آیا گذاشتن محدودیت سنی راه حل خشونت رسانه‌ای است ؟ خیر زیرا مشکل مرتبط با خشونت رسانه‌ای یک مشکل سخت افزاری نیست و نمی توان آن را با گنجاندن دستور العملی، که در تمامی برنامه‌ها ساخته شده لحاظ شود، حل کرد

در فصل جمع بندی کتاب، جایگزین های ممکن برای این اسطوره‌ها بیان می‌شود. چنین راه حل هایی با سلامت عمومی در ارتباط اند. در نهایت حل مشکل خشونت رسانه‌ای در گرو یافتن راه حلی است که خطرات آثار سو رسانه را برای افراد و کل جامعه کاهش دهد و در عین حال بیان هنری؛ مشروعیت تجارت و دسترسی مردم به گستره وسیعی از پیام های ممکن را تقلیل ندهد. واقعا این یک مشکل بزرگ است که خشونت رسانه‌ای از چند دهه قبل تا کنون لجام گسیخته بوده است و بحث در مورد این مشکل در 50 سال اخیر برای افکار عمومی اهمیت حیاتی داشته و گوش پارلمان در برابر آن شنوا بوده است. با این وجود ما باید به این مشکل از دیدگاه های متفاوت نگاه کنیم تا بتوانیم واقعیات مربوط به آن را درک کینم و سرانجام به دیدگاه های تازه تری برای مقابله با آن دست یابیم.

باید زمینه مشترکی به وجود آوریم تا بتوانیم به شکل بهتری باهم ارتباط برقرار کنیم و به جای تک گویی و بی تفاوتی در برابر این مشکل بیشتر بهترعمل کنیم. به اعتقاد پاتراگر این فرایند به بحث های آگاهانه تر منجر شود می‌توان ادعا کرد که این کتاب به هدف خود در افشای شناخت نادرستی که از خشونت رسانه‌ای داریم دست یافته است و اگر بتوانیم برای زدودن شناخت های نادرست‌مان کاری کنیم می‌توانیم شرایط بهتری فراهم آوریم و نگرش های این گروه را تغیر دهیم تا همه از فوائد آن بهره‌مند شوند.

11 اسطوره رسانه‌ای

1.خشونت موجود در رسانه‌ها بر من اثری ندارد ولی دیگران شدیدا در خطر اند.

2.رسانه‌ها مسول پیام های خشونت آمیز خود نیستند.

3. در درجه اول کودکان در معرض آثار منفی مواجه با خشونت رسانه‌ای قرار دارند.

4. در رسانه‌ها خشونت زیادی وجود دارد.

5. خشونت موجود در رسانه خشونت جامعه را بازتاب می‌دهد.

6. رسانه‌ها فقط در برابر خواسته های بازار مسئول اند.

7. خشونت عنصر لازم داستان است.

8. کاستن حجم خشونت رسانه‌ای مشکل را حل خواهد کرد.

9. قانون اساسی از رسانه‌ها در برابر خواسته جامعه مبنی بر کاستن از خشونت رسانه حمایت می‌کند.

10. نظام سطح بندی و طبقه بندی سنی برنامه‌ها مشکل را حل خواهد کرد.

11. برای حل یا تقلیل مشکل کاری از من ساخته نیست.

منبع : مدیانیوز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس